مشکل عمده ی صنایع کشور

در سال جاری جلسه ای با یکی از نمایندگان فارس در مجلس داشتم .در جلسه پرسشی داشت مبنی بر اینکه مشکلات عمده صنعت چه هستند و چه راه حلی پیشنهاد میدهید .البته این پرسشی 1 میلیون دلاری است و راه حلش هم به طبع میلیارد دلاری خواهد بود ولی من در آن جلسه در پاسخ به ایشان نکاتی را مطرح کردم که در ذیل می آید .نخست آنکه از نگاه من مشکلات صنعت دو دسته کلی هستند اول مشکلاتی که در نتیجه سیاست گذاری حاکمیت به وجود آمده مانند تحریم ها و فساد و ..و دوم مشکلاتی هستند که درون صنعت وجود دارد و ربط چندانی به سیاستهای حاکمیت ندارد .دسته اول اینجا موضوع بحث ما نیست چرا که دخالت و نفوذی در حاکمیت نداریم و عملا قادر به تغییر سیاستهای حکومت نیستیم ولی در مورد دسته دوم میتوان سخن گفت .به عقیده من مشکلات دسته دوم شامل دو مورد کلی هست .

نخست فرسوده بودن و همینطور پایین بودن سطح تکنولوژی ماشین الات به کار رفته در کارخانه های تولیدی ما است و مورد دوم به روز نبودن دانش مدیران ارشد و میانی کارخانجات  تولید کننده میباشد .

مورد اول یعنی فرسوده بودن ماشین آلات باعث شده که تولید محصولات با کیفیت و به قیمت تمام شده پایین عملا میسر نباشد و در نتیجه بهره وری به شدت پایین است و مورد دوم یعنی ضعف دانش مدیرت باعث شده تصمیمات غلط و نادرست و آسیب زا گرفته شود و در نتیجه باز بهره وری کاهش یافته است .

در اینجا مایلم به بحث در مورد این دو مشکل و راه حل آنها بپردازم و البته که مشتاقانه منتظر انتقادات و رهنمودهای دوستان فعال در حوزه صنعت خواهم بود .

در مورد فرسوده بودن ماشین آلات باید اذعان داشت که امروزه با وجود رقبای قدرتمند در بازار های جهانی امکان ارایه محصول با کیفیت پایین و قیمت بالا وجود ندارد و در نتیجه نمیتوان انتظار داشت مثلا شرکتی که تولید کننده آسانسور است با داشتن ابزار قدیمی مانند خم کن دستی ورق  و یا برش ورق قدیمی  و با تیراژی مانند یک کابین در روز بتواند قدرت رقابت داشته باشد و در واقع از نگاه من اینگونه شرکتها محکوم به حذف از بازار خواهند بود.به طور خلاصه نمیتوان از تکن.ل.ژی تارdخ گذشته انتظار داشت آینده را بتوان ساخت .راه حل این مشکل در صورت عدم امکان تامین مالی دریافت خدمات از کارگاههای ارایه خدمات خم و برش هست که سرمایه گذاری خوبی انجام داده اند و امکان ارائه خدمات مطلوب و سریع را دارند .در واقع یه کارگاه خدماتی میتواند در عمل کارگاه ساخت شرکتهای تولید کننده باشد .

مورد دوم ضعف دانش مدیریتی در کارخانه های تولیدی هست .این مشکل بیشتر ناشی از ساختارهای سنهتی و نا کارآمد موجود در شرکتهای مختلف هست که باعث میشود تصمیمات بسیار کند گرفته شود و همچنین بیشتر بار مسیولیت بر عهده مدیر عامل یا مالک قرار گیرد که این مورد باعث اتخاذ تصمیمات اشتباه توسط مدیر عامل میشود و در واقع تمام وقت مدیر عامل صرف اموری کم اهمیت تر میوشد و در عمل فرصتی برای فکر کردن و تعیین استراتژی های جدید و به روز باقی نمیگذارد .در ساختارهای جدید مدیران ارشد به هیج وجه در امور جزیی دخالت نمیکنند و تفویض اختیارات انجام میشود .یه مدیر خوب حتما باید تعطیلات پایان هفته  داشته باشد و هر 3 ماه یک بار باید به سفربرود و این در حالی است که خیلی از مدیران مرتب از حجم کار بالای خود در تمام مدت سال شکایت دارند و یا حتی به عنوان نقطه قوت خود به آن مباهات میکنند !!.

در این مورد پیشنهاد این است که حتما با مشاوران خبره ای که در حوزه مهندسی مجدد تجربه دارند ارتباط گرفته و ساختار جدیدی را برای سارمان خود باز تعریف کنند .

با تشکر

مهران عزیزی